قرآن پژوهان همواره برای دریافت معانی واژگان قرآن از منابع گوناگونی مانند احادیث معصومین(ع)، روایات صحابه و معاجم لغوی بهره جستهاند. لغویان نیز احادیث معصومین(ع) را منبع گرانقدری برای واژگان عصر نزول دانسته و بعضاً برای اثبات مدعای خویش به همین احادیث استناد کردهاند. هرچند بهرهگیری از آیات قرآن و احادیث سبب تقویت و غنای فرهنگهای واژگانی میشود لیکن ممکن است موهم این باور شود که این دسته از فرهنگها به تنهایی میتوانند نیازمندی رجوع به روایات تفسیری را نیز مرتفع سازند. به همین جهت ضرورت دارد وضعیت فرهنگهای واژگانی نسبت به روایات تفسیری بهدرستی تبیین شود. ارائه نمونهها و شواهدی که پیش از این ذکری از آنها در پژوهشهای قرآنی به میان نیامده میتواند در جهت تحقق این هدف راهگشا باشد. اهمیت این تحلیل در این است که از یک طرف، روایات تفسیری را به عنوان یک منبع قابل اعتماد معرفی میکند و از طرف دیگر، بر ناکافی بودن مراجعه صرف به فرهنگهای واژگانی تأکید مینماید. در تأیید این مدعا شواهد عدیدهای به صورت توصیفی ـ تحلیلی ارائه شده است تا در راستای تبیین نسبت بین فرهنگها و روایات معصومین(ع) در خصوص معانی واژههای قرآن کریم روشنگری نماید.