نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
3 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، پردیس فارابی دانشگاه تهران، تهران، ایران.
4 استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
چکیده
تازه های تحقیق
نتایج تحقیق
بررسی حاضر، حاصلِ تحلیل مقایسهای سیر تطور نگارشهای جامع علوم قرآن بوده که رتبه تأثیرگذاری منابع را مشخص کردهاست. چرخهی تحلیل دادههای کیفی در این تحقیق عبارت است از:
تحلیل مبتنی بر استقرای تحلیلی که از طریق طبقهبندی دادهها و کدگذاری با هدف الگویابی اولیه در دادهها، مفهومسازی انجام شده و سپس با الگویابی اولیه و پایش آن، شاخصسازی صورت گرفت. در نهایت با تمسازی موضوعی و مقولهای، رتبه تأثیرگذاری منابع جامع با شاخص علمی ارائه شد که دستاوردهای آن عبارتنداز:
1) یکی از دستاوردها مشخصکردن ضریبتأثیر عوامل مؤثر و جریانساز و عوامل غیرمؤثر و غیر جریانساز در سیر نگارشهای علوم قرآن، بر اساس تحلیل مقایسهای بین کتب جامع همه قرون است. با تمرکز بر تعداد 75 مفهوم بهدستآمده از مطالعه و بررسیِ دقیق کتاب و نویسنده و کدگذاری آن، تلاش شد با نظام منطقی، مقولات مرتبط با هم در یک محور کلیتر طبقهبندی شوند. در این قسمت 11 مقولهی شناساییشده بههمراه شاخصهای قبلیِ انتخاب منبع جامع اصلی(جامعیت، قدمت و شهرت)، تحت پنج مقوله محوری طبقهبندی شده و شاخصهای18 گانه به دست آمد و جداول آن ارائه شد. در نتیجه 18 شاخص بهعنوان معیار سنجش برای میزان تأثیرگذاری وجریانسازی مهمترین منابع علوم قرآن ساماندهی شده که نتیجهی آن ترسیم نمودار رتبهبندی46 منبع مهم علوم قرآن است.
بنابراین منابع مهم و جریانساز علوم قرآن که تابحال فقط بر اساس برخی توضیحات در منابع مکتوب و با استفاده از نظر صاحبنظران، مقدار تأثیرگذاری آنها تعیین میشد (حتی انتخاب اولیه11 منبع اصلی و 35 منبع معین این تحقیق هم بر اساس همان اطلاعات، بهعنوان فرض اولیه در نظر گرفته شد)، اکنون بر اساس شاخص و ملاک علمی با طی کردن مراحل روشمند و هدفمند، بهدور از نگاه انتزاعی و بر اساس روشهای علمی رتبهبندی شدهاست.
2) نکته دیگر آنکه، این تحقیق تلاش کرد میزان و عمق تأثیرگذاری عوامل مؤثر در تطور را با سیری منظم و روشمند(بهدور از گفتهها و ذهن انتزاعی و با بررسی و مطالعه دقیق و در حدّتوان همهجانبهی نگارش و نویسنده) بیان کند. نتایج حاکی از آن است که میزان و نوع تأثیرگذاری عوامل تطور در قیاس با یکدیگر متفاوت بودهاست. لذا دستاورد دیگر این است که عوامل مؤثر و جریانساز و عوامل کمتأثیر و غیرمؤثر را در سیر تطورات کتب جامع از هم تفکیک کردهاست:
- عوامل کارکرد کتاب، شخصیت فردی، محتوای کتاب، عوامل شخصیت و تخصص علمی نویسنده، شهرت نگارش و نویسنده، عوامل فرهنگی اجتماعی، عوامل اخلاقی، همنشینان و تأثیرپذیری از منابع و نویسندگان قبلی در نگارش یا تأثیرگذاری نگارش بر منابع و نویسندگان بعدی، ساختار کتاب و قدمت کتاب، بهترتیب از بیشترین امتیاز 84 تا 63، بهعنوان عوامل موثر با ضریبتأثیر بالا.(ده مقوله بهعنوان شاخص با ضریبتأثیر بالا)؛
- جامعیت و تعداد عناوین در یک منبع، عوامل زمان و بوم جغرافیایی و عوامل زمینهای، بهترتیب امتیاز از 51 تا 46، بهعنوان عوامل با ضریبتأثیر متوسط.(سه مقوله بهعنوان شاخص با ضریبتأثیر متوسط)؛
- تعصب فرقهای و مذهبی، علاوه بر جامعنگاری داشتن تکنگاری، عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی و نبود کتاب جامع اما تکنگاری یا مقدمه مهم، بهترتیب از 30 تا 3 امتیاز، بهعنوان عوامل با ضریبتأثیر کم یا بدونتأثیر در نظر گرفته میشوند (پنج مقوله بهعنوان ضریبتأثیر کم یا بدونتأثیر).
3) دستاورد دیگر تحقیق، تعیین سه رتبه اول شاخص و مقولههای تأثیرگذار بر تطورات منابع جامع علوم قرآن بود که متعلق است به: مقوله کارکرد (84 امتیاز)، تأثیر شخصیت و شأن فردی نویسنده بر نگارش (79 امتیاز) و محتوای کتاب (73 امتیاز). رتبه اول و سوم مربوط به هویت و اصالت متن کتاب جامع بوده و رتبه دوم مربوط به عوامل درونی نویسنده است. درنتیجه، محوریترین مقوله بر اساس شاخصِ هویت و اصالت متن کتب جامع علوم قرآن است.
4) در نتیجه سیر تطور نگارشهای علوم قرآن متأثر از عوامل موجود در شخص و درون نویسنده بر اساس مبانی و پیشفرضها، مبنای فکری و تخصص علمی نویسندگان در سیر تاریخی نگارش علوم قرآن، مبانی کلامی و فلسفی نویسندگان، همچنین تأثیرپذیرفته از روش نویسندگان؛ منابع و اساتید نویسنده و اندیشههای همعصران بودهاست. از طرفی عوامل بیرونی نویسنده بر اساس اوضاع و احوال فکری و فرهنگی روزگار (مسئله و دغدغه علمی آن روزگار)، بر اساس تأثیر شهرها و مناطق جغرافیایی در ادوار مختلف تاریخی در این سیر تطور حائزاهمیت است. البته در سهم تأثیر باید گفت که تأثیرگذاری عوامل مربوط به مبانی نویسنده بیشتر از سهم تأثیر عوامل مربوط به مبادی اوست.
میتوان ادعا کرد که این تحقیق از طریق یک روند منظم و استقرای تحلیلی؛ نظام مفهومی و شاخصسازی را در مورد «رتبه تأثیرگذاری منابع جامع و مهم علوم قرآن» و «عوامل مؤثر بر سیر تطور منابع جامع علوم قرآن» برای مخاطبان تخصصی رشته علوم قرآن انجام دادهاست. بدینترتیب دانشپژوهان این رشته میتوانند با ذکر شاخص، بیان کنند کدامین منابع جریانسازی بیشتری داشته و عوامل مؤثر و غیرمؤثر آن چه بودهاست. اما رهاوردِ فهم این مطلب، مطالعه عمیقتر این منابع و همچنین تکمیل سرفصل دروس دانشگاهی رشته علوم قرآن برای بررسی تأثیرگذارترین منابع جامع علوم قرآن است. ضمن اینکه این نتایج، کمککننده به فهم جریان علم (علوم قرآن) کرده و نوع نگاه و بینش افراد را نسبت به تاریخ منابع علوم قرآن تغییر داده و نکمیل میکند.
کلیدواژهها
موضوعات